نظارت از همسایه کارلا کوش چند روز به طول انجامید. پسر نتوانست درک کند که چرا چنین دختر جوان تشنه همیشه تنهایی بوده و حتی با او یک تاریخ زندگی نمی کند! یک بلوند زیبا غالباً در استخر با پاشنه بلند ظاهر می شد ، گویی سعی می کند با لباس سکسی سعی کند که دختر را بخواهد فراموش نکند. شخص عزیز از مرز عبور کرد و با یک جوجه زیبا و بدون دعوت وارد خانه شد. فرار از خانه همسایه ، گریه های فراوان و خروشان او را دور کردند. جوجه خودارضایی کرد و یک استخر کامل از مایع غیرقابل درک را زیر مبل راحتی که در آن مشغول ریخت ، ریخت. او با چشمان مهماندار به مهمان ناخوانده نگاه کرد و با یک انگشت به کلاه اشاره کرد. مرد جوان فهمید که جریانی از مایع داغ هنگامی که دارای گلو درد است ، هزار جسم کوچک در عكس سكسي كس صورت دیده است. عقب نشینی خیلی دیر بود ، اما به لطف چمباتمه زنی ، زن توانست تنهایی ابدی کارلا را درک کند.