یک تازه کار جوان یک سریال را درباره هیولاهای ماوراء الطبیعه تماشا می کرد و شورولت عاشق مارک اتومبیل ایمپالا شد که در آن شخصیت های اصلی حماسه از هم جدا شدند. این دختر عکس کیردختر چنان افسرده شد که شروع به فرود آمدن در گاراژ افسران پلیس کرد تا در کنار یک خودروی گشت زنی که به پلیس در ایالات متحده خدمت می کند ، شرم کند. این زن جوان بی رحمانه که خیال خود راجع به رابطه جنسی با قهرمانان فیلم محبوبش خیال کرده و شروع به درگیر شدن در رضایت از خود کرده است ، یک بار داغ شد. آجیل مغز مرد به دلیل طولانی مدت الکلی دردناک است و ذهن او از عوضی وحشتناک که پس از ورود به گاراژ خود گرفتار شده ، گیر کرده است. قبل از شروع تغییر کار زمان زیادی بود ، زیرا همیشه یک عابر پیاده بد برای مبارزه با جرم و جنایت کار می کرد که این عامل تعیین کننده در اغوا کردن یک سارق بود. یک غریبه با چشمانی نرم و بزرگ به پلیس نگاه کرد و در یک شایعات عضو را ترغیب کرد تا از دایره شرور دلبستگی خود به سری فیلمهای مورد علاقه خود بیرون بکشد.