خانه دار بالغ اوا نوتی روزها را صرف تماشای بت آشپزی می کرد. چوب لباسی عاشق یک مجری آشکار ، جاه طلب و بسیار ریاکارانه شد و برای خوشحالی کامل ، عوضی نیم ساعت خودارضایی را به خودش داد ، و خیال خود را درباره حیوان خانگی خود کرد. در حالی که دختران در را می زدند ، یک همسایه جدید به زبان فرانسوی شکسته می خواست خودش را معرفی کند ، اما زن بلافاصله او را شناخت - سرآشپز ایستاده در در ورودی یک آشپزخانه تلویزیون جهنمی. پس از یک حرکت خسته کننده ، آن مرد به دو تخم مرغ احتیاج داشت تا املتی را که می خواست تکمیل شود ، ضرب کند. "من هرگز فکر نمی کردم که دو تخم شما را نگه دارم!" او این فرانسوی را که انگلیسی را به درستی درک نکرده بود ، بهم زد. پس از مدتی ، مرد دوباره به دور خود چرخید و با قطع شدن آیین نیم ساعته رضایت از نفس خود. او برای تهیه کیک خوشمزه به قند نیاز داشت که با آن می خواست از خانم خوب تشکر کند ، اما پخت و پز به طور ناگهانی لغو شد زیرا شری شهوانی به جای قند تصاویر سکسی کون ، بیدمشک بزرگ خود را در کف دست خود قرار داد. "هیچ چیز شیرین تر و مزه تری از آنها وجود ندارد!" قفسه خاموش شد و آن مرد در اعماق خانه منتقل شد.