در زمینه به سرپرستی امی ، کارمند جدیدی به نام "جرمی" ظاهر شد. رئیس فوراً فهمید - او به هر قیمتی او را تقلب می کند - که لرزش های آهرودیزیاک خاموش پسر است. او فرصت های مختلفی برای تماس با وی پیدا کرد ، اما جرمی تمام دستورالعمل های خود را بطور غیر مستقیم اجرا کرد. سرانجام ، تازه وارد اشتباه كرد - او بیانیه به موقع ارائه نداد. امی فهمید که حالا همه چیز تمام شده است. او مرد را نزد وی فراخواند و به او اطلاع داد كه او باید تمام خواسته های كارفرما را برآورده كند ، در غیر این صورت اخراج می شود. وی پس از تأیید ، جرمی را به اتاق عقب تصاویر متحرک حشری دفتر خود کشید. او به او دستور داد تا لباسهایش را بریزد. امی سینه خود را روی خروس پسر گذاشت تا اینکه روی مبل فرو رفت و او با لبخندی آرام حرکت کرد و به چشمانش نگاه کرد. دستگاه مرد جوان شروع به رشد در اندازه کرد - امی بدن زیبایی داشت. ناگهان جرمی می خواست این زن را بچشاند - او با دستانش او را به گردن گرفت و رئیس را به سمت او كشید. زبان او به آرامی شروع به لیسیدن شکاف امی کرد. دختر برانگیخته شد - چشمانش را بست و شروع به سرگردان كردن كرد ، و روی صورت جرمی نشسته بود. پسر همه چیز را فهمید و خیلی فعالانه با زبان خود شروع به کار کرد - او کلیتوریس رئیس را با حرکات سریع کشید ، یا نوک زبان را در مهبل وارد کرد. امی به خودش اجازه داد مهار شود و به مرد جوان دستور داد که وارد او شود. جرمی اطاعت کرد - او ایستاد و زن مبتلا به سرطان را به رختخواب بست. پس از لحظه ای از قدردانی از زمین باز ، پسر به سرعت در امی فرار کرد - رئیس مدت طولانی خیس بود. او خندید. او که یک کارمند مشتاق است ، شروع به حرکت غیر مسئولانه کرد و بیشتر و بیشتر تسلیم روند شد. حرکات او انرژی بیشتری به دست آورد. او خدمت کرد ، از انرژی صرفه جویی نکرد و امی را در نمایش های مختلف قرار داد و با الگویی ریتمیک و عمق نفوذ بازی کرد. این پسر عضویت زیادی داشت و دختر مستقیماً به سمت او سرخ شد. عاشقان نمی توانند خود را کنترل کنند - پیستون جرمی با حداکثر سرعت حرکت کرد. این نمی تواند به مدت طولانی ادامه یابد - زن و شوهر تقریباً به طور همزمان به پایان رسیدند و به مبل خسته تکیه دادند.