دختر آروم و بیدار و زیبا ، سانی آکسل ، پسر قدرتمند و عضلانی را به خانه عکسای کس و کون آورد ، و او را به طبقه دوم آورد و شروع به بیرون کشیدن خود از میل دیوانه وار خود برای داشتن رابطه جنسی با این ورزشکار کرد ، بدون این که وقت دیگری برای رفتن به اتاق خواب باشد. این زن از هر زیبایی در سینما زیبا تر است - موهای موج دار با موهای متراکم به کودک روی شانه های داغش می افتد ، صورت الهه با لبخندی تابناک می درخشد ، سینه هایش هم زده می شود و خون لکه دار می شود ، مهبل در یک جریان جاری می شود. شرمسار بی شرم از بلند کردن آویز چابک پسربچه خود نمی ترسد ، اکسل از گلو چنین خروس کنجکاو لذت می برد ، به گونه و عضله می بخشد و سپس با سرطان می جنگد. این دو دوست داشتنی چقدر شیرین هستند ، مایعات سوءاستفاده فضای دو داستان را پر می کند خانه ها ، تأسف و آه گوش گوش همسایگان را می سوزاند و احساسات باعث چرخش جوانان در چنان گردبادی می شود که پس از تجربه سرخوشی از اکستازی ، آنها را ترک می کنند. سرخوشی کمی زودتر بلوند سانی را غرق می کند ، و شریک زندگی او لحظه ای بعد امیر عاشقانه اش را روی قسمت تحتانی کمر قرار می دهد و دانه ها را به آخرین قطره آلت تناسلی فرو می کند.