لنا وقتی در آپارتمان مرد جوانی به نام سیرل بود ، حیرت زده شد. این نوازنده گول زننده همیشه مردی متواضع ، کنترل کننده و تحصیل کرده بوده است که هرگز دوباره ثابت نکرد که پول بیشتری در کیف پول خود نسبت به بانک سوئیس داشته است. صاحبخانه با گرانترین شراب مارک اختصاصی رفتار می کند و آن را با سایه های یخی سفید پنت هاوس خود تطبیق می دهد و به شیرین بلند مدت اجازه می دهد تا از نرمی مبل استفاده کند. زن از صداها فقط صداهای لذت واکه را به زبان می آورد و هر از گاهی باسن خود را به سمت چهره نر چرخانده و به تاسف می گفت. سینه های خرج یک سرگیجه مستقل در پاسخ به فرازمینی متورم شد و گوشت بین پاها با اسیدیته چسبناک شروع به منفجر شدن کرد. پسر لنا بی نظیر و خسته کننده به نظر نمی رسد ، زیرا می فهمد که سیرل رویای زن است. او خوشحال بود تصاویری ازکس وکیر زیرا سعی می کرد با بچه کوچک خود بخوابد ، و از اینکه دوستانش در عروسی باعث حسادت او می شوند ، باران می بارد. چرا او در این مورد فکر کرد؟ بله ، چرا که او به مردش اجازه می دهد همه کارها را در رختخواب انجام دهد ، آنچه را که می خواهد ، حتی مقعد ، از پشت بهم می خورد.