برخورد دو عاشق در خارج از شهر در غروب غروب آن روز توسط تعدادی از دستکاری ها ایجاد شده است: زیرا شوهرش میا مالکووا به طراوت رفت و همسر کریس فکر می کند که وی در سفر به امور تجاری مشغول سفر است. لحظه شگفت انگیز عاشقانه همکاری خائنین پیاده روی ، وعده روابط عمیق ، روحانی و پرشور را پس از لذت بردن از بوسه های شیرین در پس زمینه یک خورشید بنفش که در افق می افتد ، نوید می دهد. زوجه فقط تسلیم می شود تا به نظر نمی رسد مانند یک عوضی حریص با هزینه خودش زندگی کند. اما پس از آن ، به دلیل اینکه شرکاء فرو رفته ، پرشور ، پرشور و روشن هستند تصاویر سکسی کوس وکون و روال خانوادگی را فراموش می کنند ، آنها می خواهند شاگردان این دو دوست داشتنی در کوره های شیطان و وصف ناپذیر ، عرق ، تاسف ، تنفس ، سخت نفس بکشند و از یک لحظه دلپذیر لذت ببرند. زمان خواهد گفت که آیا زیبایی غیرقابل پیش بینی میا مالکووا می تواند همسرش را ترک کند ، و کارلوس همسر خود را رها می کند ، تهدید می کند که در طی طلاق می خواهد اموال خود را به نصف برش دهد ، اما فعلاً ، رابطه جنسی بدون نفس در خارج از شهر تنها فروشگاه آنهاست!