زن مرموز کارول لیلیان به طور مرموزی در حیاط خانه ای لوکس ظاهر شد. چشمان زیبای بزرگ زن به اطراف نگاه می کرد ، در جستجوی صاحب ، لب های او به نظر می رسید که جادوی کوتاه کردن او را زمزمه می کنند. با دیدن یک شبیه ساز بازی در تراس ، پیشانی زرق و برق دار از عاج نرم و کونسکسی متحرک زیبا به چرت می خورد. جوجه کفش های خود را درآورد و چندین حرکت در مدار انجام داد و کمر الاستیک او را تکان داد. صاحب املاک زیبا ، جورج اوول ، برای تحسین این غریبه زیبا که زمین بازی خود را انتخاب کرده بود ، بیرون رفت. لبخند این مرد در سراسر صورتش پخش شد و با نزدیک شدن به زن قدم زنی ، چین و چروک های عمیقی در گونه های خود ایجاد کرد. این عشق دوران جوانی او بود که بالغ شد ، دگرگون شد و زنانه شد. کارول آنچه را که در جوانی اتفاق نیفتاده بود با دوست دخترش انجام داد.