دونا بل امتحانات بر روی بینی خود دارد و او برای گذراندن شغل کاملاً آمادگی ندارد ، بنابراین وی ترسو و ترسو است. یک خدمتکار موقعیت پردرآمد نیست ، اما یک نکته مودبانه برای کار سریع و با کیفیت همیشه پر کردن کیف پول با لبه است و به او در حرکت بین یخچال های نادان کمک می کند. وقتی اعصاب کوتاه است ، زن بیهوشی می کند ، اما آن روز او پاتوژن را مخلوط می کند ، و به همین ترتیب وارد هنگ می شود و وقتی میهمان زیبایی را در اتاق می بیند ، مانند جرقه ای پرواز می کند ، نپوم. پسر چشم متورم کرده بود ، آلت تناسلی در پایان ، تخم مرغ به صدا در آمد و موز شروع به "خورد" کرد ، زیرا پوره شورت را پایین آورد و در برابر سرطان ایستاد ، بنابراین مرد فقیری قلب او را گرفت ، و فکر کرد این یک خواب شیرین شهوانی است. پس از رها کردن تمام کلیک ها ، شخص مجبور است از خدمات خدمتکار صمیمی خارج شود. دختر کوچک دونا بل سرکشی کرد ، آلت تناسلی را دوباره قرمز کرد و سپس به او اجازه داد که شربت نمک سفت را روی لبهای خود ترکیب کند ، یخ افتاده یخی را با لب هایش لیس زد و عكس كس وكون دوباره زبانش را پنهان کرد و چشم هایش را چشمک زد ، که چشمی عصبانی نبود.