دیزی هیز و ملیسا می همزمان با خانه کارشناسی ریش ظاهر می شوند تا آرزوی پیش بینی شده برای رد خودارضایی را برآورده کنند. موجودات جادویی و شگفت انگیز از بین رفتند و نمی دانستند که در چنین شرایطی چه باید بکنند ، زیرا شرایط موجودات معجزه آسا چنین عذرخواهی هایی را ارائه نمی داد. عروسک ها یخ زدند ، سینه های آنها با روغن مالیده شد ، بالهای جادویی آنها بلند شد و سکوت بدی رخ داد. قهرمان در مقابل پریا ظاهر شد ، که بدون فکر به یکدیگر نگاه می کردند و راهی برای خارج شدن از اوضاع پیدا کردند. این مرد فکر کرد که از وقتی که برج نازل شده است ، در وحشت ظاهر شدن بالها در پشت بدنهای نیمه برهنه ، و لباسهای تماشاگر به چشم فرو رفته است. . به جای اینکه گزینه های کثیف را با صدای بلند بیان کنید ، سگ دیزی هیز و ملیسا مای وارد یک مبارزه گروهی می شوند و کسی که وارد خشم شده است می خواهد از پیش نویس لزبین و سرگرمی بی دست و پا از شرکای جنسی فوق العاده لذت ببرد. دمپایی ها در یک افسانه در عکس کوس مشتی آغوش کشیده شده بودند و تا زمانی که او آرزوهای دیرینه خود را برآورده کند ، آنها به عنوان برده های برده باقی می مانند.