زاغه روسی ریتا به یک شرکت مناسب و معقول آمد تا با کسی بخوابد ، استدلال او با بهترین دوستش ، او مجبور شد آرزو کند. سبزه که به عنوان یک روسپی روی عکس کس کون تابلو پوشیده بود ، تصویری شرم آور از یک زن که از آرایش تشکر می کند ، به اتاق ناهار خوری می آمد و به دنبال قربانی می گشت. در نگاه فاحشه سه مرد وجود داشت: یک خدمتکار مفید ، یک غریبه کاملاً لباس پوشیده و یک بازدارنده خوش تیپ که دائماً نگاهی به پای مشتری می انداخت. اما متصدی بارمن که با ظاهری صادقانه و با چنگ محکم ، یک کودک بسیار جالب بود! ریتا روی پیشخوان می نشیند ، یک لیوان شراب را در آغوشش می چرخاند ، گوش مرد زیبا را به دهان کثیف خم می کند و از یک فرصت بهتر درخواست می کند. عوضی شجاع نه تنها پیشنهاد داد كه با غذا میل شود ، اما همچنین تأكید كرد كه شراب گران قیمت وی كه نوشید ، در هزینهی شركت قرار نمی گیرد. بارمن در امور عاشقانه فعال بود و بلافاصله با خواندن مشخصات یادداشت ، و پاسخ كافی به برنامه داد ، گریزلیز را به رقصی سوق داد ، پس از آن آرزوی نامشخص او برآورده شد.