مدیر دنی مانند اسپویلر کار می کند ، اما فایده ای ندارد ، مافوق های وی کاغذها را با چنان شور و شفاف پر می کنند که باعث می شود کسی بخواهد به دلیل ناکارآمدی او تصاویر متحرک حشری را شلیک کند. پسری سختکوش ، مسئولیت پذیر و خسته به یک کارمند جدید با حسادت سیاه نگاه می کند ، زیرا او تمام روز با یک موز و سینه های گسترده باز سلفی می گیرد. همه همكارانش از اينكه كار چقدر سخت است شوكه شده اند ، و او نمي فهمد كه چقدر رشوه ها در تمام طول روز مي نشينند و براي اين كار كارفرما مي كنند. سلنا سانتانا ، خائن آمریکای لاتین عبارات سختی را به عملکرد اجرایی می اندازد و او را بازنده می نامد و رسوایی را تحریک می کند که به دلیل نگرانی جدید ، شرم آور شخص افسرده را به ارمغان می آورد. باز هم ، دفتر به دور رئیس می رود و او مطمئناً دفتر یک بخش امیدوار را می بیند ، که بیش از حد خوش بین است و دنی فقط به دلیل حواس پرتی ، یک پرش جدی را انجام می دهد و به خودش حمله خواهد کرد. شکایات مربوط به سلنا سانتانا جوانه نخواهد زد ، زیرا با ظهور رئیس عجیب عوضی ، مقالات شروع به تغییر می کنند. در نتیجه ، نفرت باید شیاطین خود را کنترل کند ، با وحشیانه یک شوخی پوست تاریک را بدست آورد که تمام پرخاشگری های جمع شده را جمع می کند و میله های خود را بر روی چرخ ها قرار می دهد. آه ، چگونه دنی خزندگان را روی دسک تاپ می کشد ، او را رها نمی کند ، تمام انرژی توسعه نیافته را از او بیرون می کشد و عرق می کند ، زیرا او تمام روز بیکار است!