پسر بیچاره توسط نامزدش அவர் ، که به همراه دخترش برای دیدار به آنجا آمده بود ، تحت بازداشت قرار گرفت. این جوان با اشتیاق به دوست دختر خود تصمیم گرفت که دیافراگم پوست را تحریف کند تا در شب نتواند دوست دختر خود را فریب دهد. ابهیمانی در خواب دید که پف های کیرکوس متحرک عظیم لباس دخترانه مادرش را ببیند و یک دیک را در الاغ سرسبز ، داغ و بامزه اش قرار دهد. همکار فقیر در این عمل گرفتار شد ، بنابراین خانم معشوقه فوق العاده خانه پیشنهاد بازی یک تشک و یک برده را داد. پسربچه حتی نمی تواند با یک آرزوی بزرگ بیرون بیاید ، بنابراین به او اجازه داد که یک درپوش فلزی ببندد ، گردن او را با یک زایمان حل کند و پس از تقلب با یک زن تلخ ، او را تمام کرد و اسپرم خود را از سینه دختر لیسید. خواهرزاده آینده ، حتی در خواب ، نمی توانست یک آشنایی حتی وحشتناک تر با مادرزاده خود را تصور کند!