او وقتی سرانجام شوهرش برای شرکت در این کنفرانس به شغل تجارت رفت ، چقدر خوشحال بود او قبلاً کاملاً توسط عضو قدیمی ماهر خود خسته شده بود. سبزه زیبا مدتها بود که خودش را به یک عاشق جوان تبدیل کرده بود و حالا او منتظر ورود او بود. این کودک خردسال عاشق رابطه جنسی داغ بود و تحمل آن را نداشت وقتی که بیدمشک های سیری ناپذیر او با یک خروس خوب پر شد. هنگامی که پسرش ظاهر شد ، بلافاصله او را به تختخواب بزرگی زیبا کشاند و پیراهن و شلوار خود را در راه گشود. عیار او را به رختخواب گذاشت و دهان مهمان نواز خود را با دیک تصاویری ازکس وکیر سنگی چسبناک و چسبناک خود که با او دوست داشت ، دوستش گرفت. او مقدار قابل توجهی شهوت را رها کرد ، با اشتیاق یک ریش بلند می خورد و یک سر بزرگ پاره شده را به آرامی بوسید و با لذت خارق العاده قطره های گریس را لیسید. سپس نوبت خود را فرا گرفت و او با فاحشه سرطان ، تمام اعتماد به نفس خود را در توپ های همیشه در حال حاضر ، با تمام وجود ، آماده ی مقاربت کرد. او لمس کرد و به طرف او هجوم آورد ، او به سختی با یک لبخند روشن پوشانده شده بود ، و او نمی تواند ساکت بماند تا زمانی که مروارید بر روی او ریخت.