به دستور نویسنده ، دخترک جزوات دعوت را در سرتاسر ولسوالی توزیع می کند ، اما یک درس ناسپاس ، فیفا را آزار می دهد ، کسی که به جای نشستن در نقطه نرم منتخب یا نوشتن برگه های آزمون پیچیده ، راه را هدایت می کند. جهل به کار دشواری ختم نشد ، او به سادگی تکه های کاغذ را روی زمین پراکنده کرد و به آدرس ها نداد و آقای یک اعدام کننده که دستورالعمل های مک لین را برای کودکانی که رعایت نمی کردند عبادت می کرد ، این عصبانیت را از دور مشاهده کرد. او به جای اعتراف صادقانه ، شمع دروغ از عوضی دریافت می کند. معلم می خواهد یک درس را به بد فاسد بدهد ، او را به کلاس های اضافی تصاویر کون گشاد رها کند ، و اگر قصد دارد جلوی آنها را بگیرد ، تهدید می کند که یک نشان بد را روی گواهی قرار دهد. یک دخترک باهوش و با اخلاق در حال سقوط نزدیک به درگاه مخاطبان می شود ، آن را با یک کلید قفل می کند ، سپس خود را به یک سوراخ خوب نشان می دهد و نوید یکی از دو چیز را می دهد. عوضی از سازمان دهنده مسابقه اعتماد و زمین شناس پاره وقت می خواهد که او را مانند یک روسپی بدبخت و با اخلاق افتاده نگاه کند ، یا دهان مرطوب قول داد فریاد بلند را بگیرد ، سپس مظلوم را سرزنش کند.