پیتا از لحظه دوست پسرش در حال دیدن عکس های قدیمی استقبال نمی کرد. دختر كوچك به خاطر عکسهای مبهم به مرد بلوند حسادت داشت ، اما نشان نداد ، زیرا این احمقانه بود كه تصاویر زنهای پیشین را در این مسابقه مشاهده كنید. دختر باهوش و تحصیل کرده و حیله گر با مو قهوه ای که به درستی اشاره به لعنتی که می خواست برای فاک کردن باشد - لباس خود را روی ران های خود انداخت. پسر عاشق حاضر بود هر زمان خواستگار با دوست دختر خود معاشقه کند ، زیرا آنها فقط در دسته آب نبات روابط بودند. نر برای یک پیشنهاد سکسی زنگ زد و مثل یک جشن ژله شیرین سریع ، لیس کوچولوی تراشیده از یک اشتیاق جدید را لیسید. او کلیتوریس را گاز گرفت ، بینی خود را در برابر زخم ها مالید ، زبانش را سوراخ کرد و سعی کرد عشق بی عکس کوسوکون نهایت خود را نشان دهد. هنگامی که پیستون گرم و سخت روی گونه را گرفت ، بتا آرام شد. حماقت فهمید که هم اکنون همه اسپرمهای آنتون متعلق به او هستند.